بعضيها آنقدر آدمهاي مهمي هستند که نيازي به هياهو ندارند، توي خانه مينشينند و لقب ميگيرند. يکي از اين انسانهاي ارزشمند، ويسواوا شيمبورسکا، شاعر لهستاني بود که ديروز در سن ۸۸ سالگي درگذشت.
بنياد نوبل در سال ۱۹۹۶، زماني که جايزه نوبل را به ويسواوا شيمبورسکا داد، او را «موتسارت شعر» ناميد که «هيجان شديد بتهوون» را هم دارد.
اولين بار يک روزنامه ايتاليايي بود که او را «گرتا گاربوي جهان شعر» ناميد. ديروز نيز برونيسلاو کوموروفسکي، رييسجمهور لهستان به شيمبورسکا لقب «روح نگهبان کشور لهستان» داد.
گفتم بد نيست که بدانيد:۲۷ دسامبر ۲۰۱۱، يعني حدوداً يک ماه و نيم پيش با ميخاييل روشينک، ايجنت ويسواوا شيمبورسکا تماس گرفتم که در صورت امکان با اين شاعر بزرگ، مصاحبه کنم. همان روز آقاي روشينک گفت که متاسفانه حال خانم شيمبورسکا خيلي بد است و توان مصاحبه را ندارد.
گربه در آپارتمان خالي
ترجمه: مجتبا پورمحسن
مردن- نميتواني اين کار را با يک گربه بکني
يک گربه چه ميتواند بکند در يک آپارتمان خالي؟
از ديوارها بالا برود؟
به مبلها بخورد؟
هيچچيز در اينجا تغيير نکرده است
اما يک چيزهايي تغيير کرده
هيچ چيز تکان داده نشده
اما فضاي بيشتري هست
و شبهنگام، هيچ چراغي روشن نيست
صداي گامهايي را ميتوان از راهپله شنيد
اما گامهاي آدمهاي جديدي است.
دستي که ماه را در سيني ميگذارد هم
عوض شده است.
بعضي چيزها
طبق معمول آغاز نميشوند.
بعضي چيزها آنطور که بايد
اتفاق نميافتد. يک نفر هميشه، هميشه اينجا بود
بعد ناگهان ناپديد شد
و لجوجانه ناپديد باقي ميماند
هر پستويي امتحان شده.
هر قفسهاي جستجو شده.
حفرههاي زير قالي شخم نخوردهاند.
يک حکم هم شکسته شد:
کاغذها همه جا پخش بودند.
چه کار ديگري ميشود کرد
جز خوابيدن و منتظر ماندن.
فقط منتظر باش تا پيدايش شود
فقط بگذار سروکلهاش پيدا شود
بعد اين درس را ميآموزد
که نبايد با يک گربه اينگونه رفتار کرد
دوروبرش خواهد رفت
به بيميلي وانمود ميکند
به آرامي
با پنجههاي بسيار در حالت دفاعي
و بدون جست و خيز، جيغ و داد، حداقل از اول.

از گفتههاي ويسواوا شيمبورسکا:
- هر کسي به تنهايي نياز دارد، بخصوص کسي که عادت دارد درباره آنچه تجربه ميکند، فکر کند. در کار من تنهايي، به عنوان يک شيوه الهام اهميت زيادي دارد، اما انزوا از اين جنبه خوب نيست. من درباره انزوا شعر نمينويسم.
- در چند سال گذشته عبارت مورد علاقه من «نميدانم» بوده است. من به سنِ خودآگاهي رسيدهام، بنابراين چيزي نميدانم. کساني که ادعا ادامه ميکنند چيزي ميدانند، مسوول اکثر هياهوهاي جهان هستند.
- در آغاز زندگي حرفهايام به فکر نوع بشر بودم. ميخواستم کارهاي خوبي براي انسانها انجام دهم. خيلي زود فهميدم که نجات بشريت، امکانپذير نيست.